چکیده
شاید منم واقعا مثل اکثریت ایرانیا یک مرده پرست باشم. روز اولی که نوار کنسرت فرهاد رو خریدم فکر میکردم فرهاد مرده. بعدا فهمیدم نه نمرده یکی دو ماه بعدش مرد. تقریبا هر کسی بعد از اینکه از این دیار رخت بر میبنده تازه یادم می افته که ای بابا ما جایگزینی براش نداریم که و هی میرم سراغ کتابا و آهنگا و کاراش. نمونه آخرش جناب ابراهیمی بود که اصلا نمیشناختمش بعد تو دون توپولو دیدم راجع بهش یه چیزایی نوشته. با عکس و اینا. اونجا بود که دیدم این شعر معروف جناب نوری راجع به ایران (که خود نوری موقع خوندنش اونجوری احساساتی شده بود) شاعرش این آدمه . خیلی دلم سوخت یکهو. نمیدونم نمیخوام بیشتر از این بنویسم برید اون لینک رو بخونید اگه میخواین. من فقط واقعا دلم میخواد واقعا دلم میخواد بازم ادبیات ایران به اوج بره چیزی که واقعا داره فراموش میشه. و واقعا دلم میخواد یک روزی اینایی که با اومدنشون ریا و دورویی به جامعه ایران تزریق شد یه روزی گورشون رو گم کنن . ولی دلم نمیخواد تا آینده دور (همونطوری که از گذشته خیلی دور به ما به ارث رسیده) فرزندان این مملکت دنبال قایقی باشند که به آب بندازن و دور شوند از این خاک غریب. به خصوص تظاهر از بدترین صفات بشریه که متاسفانه امروز ما رو بدجوری خونه خراب کرده . از قدیمم این رو میدونستن از همون زمانی که "چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند" گفته شده. راستی اینجام یه لینکه یوتیوبه مال یکی از کنسرتا که خیلی شبیه کنسرت نیویورک است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر