چهارشنبه

محک

تو پرینستون یه رستوران هندی هست به اسم مِحِک . اون اولا که پرینستون اومده بودم همیشه نا خودآگاه میگفتم بریم مَحَک و خلاصه اینکه این رستورانه همیشه من رو یاد موسسه مَحَک مینداخت و اینا.

امروز تو فیس بوک یکی استاتوس گذاشته بود که زکات فطریتون رو به موسسه‌ی مِحِک بدین. بعد که زیرش انگلیسی توضیح داده بود تازه فهمیدم که نه این مَحَک بوده نه مِحِک. یعنی آقا سینا دیفالت شما الان دیگه مِحِکه!

اصلا حس خوبی ندارم راجع به این

پنجشنبه

لندن

راستش من این روزا سرم خیلی شلوغه و در نتیجه اخبار حوادث لندن رو اصلا دنبال نکردم. ولی یه حس عجیبی تو منه که بهم میگه اگه بفهمم این تظاهر کننده ها مثلا دانشجوهای کالج سلطنتی هستند خیلی بیشتر باهاشون احساس همدردی میکنم تا اینکه بفهمم مثلا یه مشت بیکار یا آرایشگر یا میوه‌فروش هستند. از این حس اصلا دفاع نمیکنم ولی خوب هستش دیگه

جمعه

از گودر


کسانی که مدعی اند همه چیزرا می دانند و همه چیزرا می توانند درست کنند،سرانجام به این نتیجه می رسندکه همه راباید کُشت...

(آلبرکامو)