دوشنبه

آرش کمانگیر

دیروز رفته بودیم نمایشنامه ی آرش از جناب بیضایی در دانشگاه استنفرد. راستش رو بخواین نمایشنامش زیاد به دلم ننشست. آرشی که نامجو و مژده شمسایی راویش بودن یه قهرمان مادرزاد نبود و این امتیاز اصلیش بود. اما آرشی که صرفا ظرف دو روز از یه چوپون ساده به قهرمانی برسه برای من غیر قابل باور تره تا آرشی که سالها زحمت کشیده عرق ریخته و نماینده شده. تو راه بازگشت آرش کسرایی رو گوش میدادیم. اون رو من تقریبا حفظ شدم از بس گوش دادم. مواقعی که دلم امید میخواست. حماسه میخواست. امید در نا امیدی میخواست . چه شبهای برفی در پرینستون که با برف می بارد اون به خواب میرفتم. آرش حماسی سیاوش برای من باورپذیر تر بود از آرش 
نوحه گونه ی نامجو.