سال پیش در همین حوالی درست یادم نیست که کی بلیط دو هزار تومانی کنسرتی که به دعوت انجمن اسلامی شریف برگزار شده بود تمام شد. من روز آخر از خونه از حسین شهبازی خواسته بودم برام بلیط بگیره آخه یه مدت قبل یکی از شاگردای کلاس اولی مدرسه ازم پرسده بود که . که "آقا کنسرت نامجو تو دانشگاه تهران برگزار شده شمام رفتین؟" .
اون موقع تازه اندکی از پدیده شدن نامجو گذشته بود. ملت زیادی میخواستن روشنفکر بودنشون رو با طرفداری افراطی یا مخالفت افراطی با این فرد جدید ابراز کنن. یکی از تن بالای صداش میگفت و یکی از نحوه دوتار زدنش (حاج قربان) و یکی از جبر جغرافیایی و عقاید نو کانتی و "صدای نسل امروز" بودنش. در طرف مقابلم کاملا واضح بود دیگه نامجوی تازه به دوران رسیده بی سواد این بابا داره همش خارج میخونه شعرهای سعدی و حافظ رو خراب کرده این شعرای مسخره چیه ؟"اما وقتی در زندون بازه اونی که در بره خیلی خره" یا " هستی از ما آلت خورده " یا " وازلین و واسکازین و صالحین و مومنین " و
میشه یک قرص خورده بود در بیمارستان"..." میشه داد زد آهای مردم ...." "واق واق سگ "و بسیار از این دست.
من واقعا اون موقع دوستش داشتم (هنوزم هر از گاهی آلبوم هاش رو بسیار گوش میدم) ولی اون موقع بسیار دوستش داشتم . جبر جغرافیایی برای منی که تا حالا پام رو از کشور اسلامی بیرون نذاشته بودم نماد بود یا عقاید نو کانتی یا زلف بر باد و در واقع تک تک شعراش. همین قضیه یه کانفلیکت تو روابط من با بعضی از دوستام ایجاد میکرد چرا که واقعا یادم میاد اون اول اولش چقدر مسخره میشد شعرا و من واقعا اون شعرا رو دوست داشتم شاید به دلایل شخصی.
نامجو به تالار جابر اومد ما جای خوبی داشتیم اون جلو . من و ستوان و علیرضا و علی رحمانی و فکر کنم امیر مومنی (درست یادم نیست). سالن پر شد. شاید آخرین باری قبل اون که سالن اونطوری پر شده بود بر میگشت به جلسه بین دو مرحله انتخابات ریاست جمهوری با آقای پیمان و زنگنه و سایرین. نامجو واقعا صداش خوب بود به هیچ وجه نمیشه این رو انکار کرد . اجرای داماد باد و نوبهاری و گیس و یه آهنگ انگلیسی و مرغ شیدا . اما کنسرت حواشی بیشتری نسبت به اجراهای خوبش داشت. پرسیدن اینکه "اون بیرون چه خبره" "خوب واسه چی نمیذارین بیان تو" (انگار که اصلا از ماجرا خبر ندارد) تاکید مدام بر اینکه "من تحفه نیستم " در حالیکه هیچکس نگفته بود هست. بیان دلایل بی سوادی "تمامی خوانندگان" به خصوص شهرام ناظری که در آخر کار به درگیری لفظی با یکی از دانشجو ها تماما آثاری بود از دوره اوج نامجو و البته واضح و مبرهن است که آثاری بود از استعمال .
الان یک سال از اون دوره گذشته. نامجو هم مثل ما دوره ای خارج نشینی رو پشت سر گذاشته. به شدت معتقدم نامجو ریسرچر خیلی خوبیه (شاید یکم به اون معنای واقعیش) طوری که حتی تو کارام سعی میکنم بعضی وقتا بعضی از رفتاراش رو الگوبرداری کنم. جو نامجو خوابیده (لا اقل نسبتا) و شاید الان اخباری که ازش به گوش میرسه مربوط به این میشه که "سفارت کانادا به علت قبول نکردن شغل خوانندگی به نامجو برای کنسرت ویزا نداد". شاید سکوت برای اون هم مناسب تر باشه. کلا جو چیز کثیفیه و به شدت آدم رو میبره.
ولی واقعا دلم میخواد یه کنسرت اینجا بذاره باز برم شاید به علت تجدید خاطرات
اون موقع تازه اندکی از پدیده شدن نامجو گذشته بود. ملت زیادی میخواستن روشنفکر بودنشون رو با طرفداری افراطی یا مخالفت افراطی با این فرد جدید ابراز کنن. یکی از تن بالای صداش میگفت و یکی از نحوه دوتار زدنش (حاج قربان) و یکی از جبر جغرافیایی و عقاید نو کانتی و "صدای نسل امروز" بودنش. در طرف مقابلم کاملا واضح بود دیگه نامجوی تازه به دوران رسیده بی سواد این بابا داره همش خارج میخونه شعرهای سعدی و حافظ رو خراب کرده این شعرای مسخره چیه ؟"اما وقتی در زندون بازه اونی که در بره خیلی خره" یا " هستی از ما آلت خورده " یا " وازلین و واسکازین و صالحین و مومنین " و
میشه یک قرص خورده بود در بیمارستان"..." میشه داد زد آهای مردم ...." "واق واق سگ "و بسیار از این دست.
من واقعا اون موقع دوستش داشتم (هنوزم هر از گاهی آلبوم هاش رو بسیار گوش میدم) ولی اون موقع بسیار دوستش داشتم . جبر جغرافیایی برای منی که تا حالا پام رو از کشور اسلامی بیرون نذاشته بودم نماد بود یا عقاید نو کانتی یا زلف بر باد و در واقع تک تک شعراش. همین قضیه یه کانفلیکت تو روابط من با بعضی از دوستام ایجاد میکرد چرا که واقعا یادم میاد اون اول اولش چقدر مسخره میشد شعرا و من واقعا اون شعرا رو دوست داشتم شاید به دلایل شخصی.
نامجو به تالار جابر اومد ما جای خوبی داشتیم اون جلو . من و ستوان و علیرضا و علی رحمانی و فکر کنم امیر مومنی (درست یادم نیست). سالن پر شد. شاید آخرین باری قبل اون که سالن اونطوری پر شده بود بر میگشت به جلسه بین دو مرحله انتخابات ریاست جمهوری با آقای پیمان و زنگنه و سایرین. نامجو واقعا صداش خوب بود به هیچ وجه نمیشه این رو انکار کرد . اجرای داماد باد و نوبهاری و گیس و یه آهنگ انگلیسی و مرغ شیدا . اما کنسرت حواشی بیشتری نسبت به اجراهای خوبش داشت. پرسیدن اینکه "اون بیرون چه خبره" "خوب واسه چی نمیذارین بیان تو" (انگار که اصلا از ماجرا خبر ندارد) تاکید مدام بر اینکه "من تحفه نیستم " در حالیکه هیچکس نگفته بود هست. بیان دلایل بی سوادی "تمامی خوانندگان" به خصوص شهرام ناظری که در آخر کار به درگیری لفظی با یکی از دانشجو ها تماما آثاری بود از دوره اوج نامجو و البته واضح و مبرهن است که آثاری بود از استعمال .
الان یک سال از اون دوره گذشته. نامجو هم مثل ما دوره ای خارج نشینی رو پشت سر گذاشته. به شدت معتقدم نامجو ریسرچر خیلی خوبیه (شاید یکم به اون معنای واقعیش) طوری که حتی تو کارام سعی میکنم بعضی وقتا بعضی از رفتاراش رو الگوبرداری کنم. جو نامجو خوابیده (لا اقل نسبتا) و شاید الان اخباری که ازش به گوش میرسه مربوط به این میشه که "سفارت کانادا به علت قبول نکردن شغل خوانندگی به نامجو برای کنسرت ویزا نداد". شاید سکوت برای اون هم مناسب تر باشه. کلا جو چیز کثیفیه و به شدت آدم رو میبره.
ولی واقعا دلم میخواد یه کنسرت اینجا بذاره باز برم شاید به علت تجدید خاطرات
نامجو و این نوشته ی امین یه ربط هایی به هم دارن:
پاسخحذفhttp://breadandall.blogspot.com/2008/05/blog-post_22.html