سه‌شنبه

پرینستون-تایمز سه شنبه 22 آوریل

تمرین سوم گرافیکم که اینجا آپ کرده بودم آرت کانتست رو برد! هیچ
دلیلی ندارم که چرا ولی خوشحالم از این بابت! تمرین سری چهارش رو اونقدر سرم شلوغه که یک هفته پیش یه شب فقط یه کلیتی براش نوشتم و سابمیت کردم که بره! فقط بره که حتی نمیخواستم بهش فکرم کنم!! نصف نمره رو هم بهم بدن نشونه اوج سخاوتشونه!

هر چی زمان بیشتر میگذره من بیشتر میفهمم این دکتر خونساری تو اون جلسه آخر که تو آی پی ام دیدمش چه نکات کلیدی ای می گفت. واقعا یه سری از بچه ها رو مدار الک مسیر زندگیشون رو تغییر داد ولی خوب این آدم خیلی به من کمک کرد تو کل این مدت اصلا نمیتونم نا دیده بگیرم!

امیر حاجیان و ساناز دارن فردا میرن ایران . امیر هند دکترا گرفته و الان اینجا پست داکه فیزیکه ! آدم باید خفن باشه تا اینجوری قبولش کنن. علی پزشکی (شاگرد همین یارو استاده که دارم باهاش مثلا به شدت کار میکنم (راب کالدربنک)) هم جاب گرفت و دیگه بهش میگیم پروفسور پزشکی! بچه خیلی خوبیه! ممدم داره هفته بعد میاد ایران. ایمانم هفته بعدش. دمت .

دیروز نشستم مقاله ماشین لرنینگ رو نوشتم پونزده صفحه شده. مطالب خیلی جالب به هم ربط خوردن . واقعا خودم خوشم اومد. فردا صبح ساعت نه باید برم راب شاپیره رو ببینم. بعدشم برم باز سر این گرافیکیا رو گرم کنم با ... کامیونیتیه ساده ای دارن! من واقعا خیلی حس ندارم به نظرم بیشتر کارشون کار گله! ولی در میارنا! باید به فکر آب و نون باشم. یعنی هستم ولی بیشتر. البته فعلا که تو کیو اول ژنراله (من از الان دارم به ژنرال فکر میکنم! این حسین حتما من رو میکشه) بعدشم که سر و سامونز (اونم باید به موقع انجام بشه) احتمالا برم فردا یا چهارشنیه با برنارد شزلم صحبت کنم ببینم چی میشه! اگه سایتش رو ندیدین حتما برین ببینین من واقعا توصیه میکنم. رو در اتاقش عکس یه زندانی عراقیه که سرش رو پوشوندن و بچش رو گرفته تو بغلش تو سیم خاردار ها. شخصیتش جالبه ! خیلیا اینجا فقط به پول یا پیپر خلاصه میشن.

قرار شد محسن برام یه دیوان حافظ باحال بفرسته دمش جوش.

یه مدتیه روزی یه ساعت میرم جیم اساسی. دیگه کم کم باید استخرم استاد کنم. می طلبه! خیلی بهتر شده. اکیدا توصیه میشه. احتمالا این پروژم با راب کالدربنک دهنی سرویس کنه ازم. هنوز شروعش نکردم. ولی خوب بذار بکنه بام به جاش جاهای دیگش رو میریم تو کار.

و اصل ماجرا:

شمسی اشتری (نلی) در سال 1334 در تهران متولد شد.وی در اویل دهه 1350 که سالهای اخر دبیرستا نرا پشت سر می گذاشت ، در اردوی دانش آموزان رامسر شرکت کرد.وی توسط یکی از هنرمندان به شو تلویزیونی فریدون فرخزاد دعوت شد . و در انجا بود که فرخزاد اسم هنری نلی را برای وی انتخاب کرد. نلی تا سال 57 فعالیت هنری مستمری داشت.و حدود 73 ترانه خواند.وی پس از انقلاب به انگلستان رفت و ادامه تحصیل داد.و گویا هم اکنون در شهری در نزدیکی لندن مطب دنداپزشکی دارد. به نقل از ایران ترانه!!! واقعا جالبه کلا بیخیال شده رفته دندونپزشکی الانم داره آروم زندگیش رو میکنه! آهنگاش رو بعضا گوش میدم به خصوص این رو .

۲ نظر:

  1. نلی خیلی جالب بود!!! میخوام بگم روزمو ساخت ولی هنوز نخوابیدم که پا شم :دی (۴:۰۴ صبح!)

    پاسخحذف