یکشنبه

I'm so sorry

من هنوزم واقعا متاسفم. ولی راستی یه کامنت خیلی خوب شد که گذاشته شد تا من یه توضیح مختصر بدم که من قصد هیچ نتیجه گیری اکسپلیسیتی از هیچ کدوم از پستا ندارم . نتیجه گیری ایمپلیسیت خیلی تو پستام هست(برا خودم) و تمام دوستانم که در این روزها به اینجا سر می زنن لطف می کنن.ولی خوب لطفا واقعا نمیشه از حرفام نتیجه گیری صریح کرد(چون بعضی وقتا واقعا احساسیه(مثل همین الان به خاطر ام ال) خیلی وقتام ناقصه. یه چیز دیگه ام اینکه اینجا تو زبان بهمون می گفتن که برای اینکه دیسکاشنا پیش بره گاهی وقتا اکت از ا دویل بکنین یعنی با وجودیکه به چیزی اعتقاد ندارین سعی کنین دلایل کسی رو که بهش اعتقاد داره رو پیش بکشین تا ببینین طرف مقابل چقدر می تونه از خودش دفاع کنه! من از بچگی این کار رو خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم.یعنی خیلی وقتا حرفایی که می زنم دقیقا همین اکته هست. البته یادمم می یاد حتی بعضی وقتا با چند تا از دوستام سر این مساله دعوامم شده. یعنی اون نظرش رو گفته من اومدم بر ضد نظرش(با اینکه خودم فکر کنم موافق یا مخالف نبودم) رو گفتم اون اصرار کرده منم همینطور و کار حتی به مشاجره کشیده(البته بعدش درست شده هر 3 باری که الان یادمه) این به چیزم کمک می کنه به سفسته.


به هر حال از اونجا که اون مرحوم بیچاره به خوابم اومد!!!!!! و گفت راضی نیست عکسش رو به تماشای خاص و عام برای اهداف شخصی خودم به نمایش بگذارم منم بی خیال شدم. ولی هنوز در کامنت در باب این پست بازه. راستی یه شعری بود بر میکده باز است حقیقت نه مجاز است رادیو می ذاشت کسی ایده داره چی بود؟

کلاسای دانشگاه ما(دقیقا) همزمان با شریف شروع شد و امتحانامونم تقریبا همزمان با شریف شده(
گرچه اکثر دوستان اینجا در اواسط ترم دوم هستن ما هنوز لنگ در هواییم صبحانمان شدست سیگار و چایی)(آیسی تی و اربیت حالا)در نتیجه این چند روزه اگه بخوام پست بذارم همش فحش به دویست و شش و فقر و حشیش می شه. در نتیجه سعی میکنم پستهارو به آهنگای مناسب حال(و سعی می کنم نامجو و فرهاد نباشه تا تکراری نشه) محدود کنم







توضیح: امروز به طور اتفاقی به یه صفحه راجع به بغداد رسیدم که خوب چند دقیقه خیلی اعصابم رو برد زیر فشار.عکساشو گذاشتم تو وبلاگ بعد خود اون بیچارهه اومد به خوابم و ادعای کپی رایت کرد .حالا یکی از رفقا گفت که لینکش رو بذارم و اگه کسی خواست بره ببینه! من خودم پیشنهاد نمیکنم چون ممکنه تا یه مدتی روز آدم رو خراب کنه ولی شما خوانندگان خودتان مختار!!! هستید

۱۲ نظر:

  1. همین؟ فقط نگاه کنیم؟ نتیجه ی اخلاقی؟ جهت گیری برای برنامه های آینده آدم؟

    پاسخحذف
  2. اینارو در راستای شکایت از ام ال گذاشتی یا مستقلند؟

    میشه گفت که باگای سیستم هستن که ایشالا یه روزی دیباگ شن! اگه کسی هم بتونه دیباگ کنه که... بالاخره خودش که نمیشه، اون دوره ای که گر صبر کنی ز غوره و اینها ... ا

    پاسخحذف
  3. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  4. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  5. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  6. آقا من پست رو بیخیال شدم. ولی کامنت جفتتون مستقل از پست جالبه

    به کیانوش: منظورت از جهت گیری برای برنامه های اینده آدم چیه

    آپاچم من فکر کنم گرفتم چی میگه ولی خوب خداییش یه کم نقطه هاش زیادن. راستی گفتی دیباگ سیستم من باز یاد این ام ال افتادم! اگه بدونی چه قد وقت صرف دیباگ یه برنامه معمولی شده. اونم با اشکالای مسخره.

    پاسخحذف
  7. یعنی یه جریان (مسیر) لعنتی هست که من و تو ناخواسته واردش می شیم و توش حل می شیم (اولش با پیشنهاد دستار پژوهشی شدن، مثل الان، بعد با پیشنهاد استاد شدن و پژوهشگر شدن و ...)، اونم فایده اش جز به همین حرومزاده هایی که مسبب این جنایت ها هستن نمی رسه

    نباید عکس ها رو پاک می کردی، حداقل یه جایی بذار بعد لینکشو تو این فرسته بذار بگو هر کی دلشو داره بره ببینه

    پاسخحذف
  8. نمی دونم واقعا ولی خوب وقتی آدمی اینجوری فکر می کنه(که شایدم درست باشه من سر اینش بحثی ندارم) چرا کلا خوب چرا باید اپلای کنه برا خارج؟

    اتفاقا جدا به نظرم نکته خوبیه حداقل برای سال پایینیا(ما هیچوقت به چنین وبلاگایی دسترسی نداشتیم با این جزییات از خارج نشینا دیگه)؟


    لینکه رو الان پیدا نمی کنم. خیلی اتفاقی بود ولی باشه اگه پیدا شه می ذارم.(شاید طفلی واقعا راضی نیست خوب!!!)

    پاسخحذف
  9. من و تو منظورم من و تو نوعی بود نه کیانوش و سینا،
    آدم می تونه (یعنی باید) چشماشو باز کنه ببینه داره چی کار می کنه، آقا راحت بگم، باید ببینی چه پزوهشی می کنی، و همیشه هم باید حواست باشه که تو جوی که هست حل نشی

    در ضمن، دستت درد نکنه برای نشون دادن این عکس ها، تلنگر خوبی ان اینا، مخصوصا چند سال دیگه (الان هنوز خیلی تو جو اینا حل نشدیم)

    اون بابا هم که اومده به خوابت، اضغاث احلام بوده! جدی نگیر، عکسو بذار

    پاسخحذف
  10. سرت درد نکنه! البته امیدوارم دیگه چنین چیزایی برخورد نکنم تا باز وسوسه شم بذارمشون(تو هیچ جا)(فقط فکر کنم امیدوارم)ولی بازم چیز موثری اگه دیدم لینکش رو می ذارم

    اینکه آدم باید سعی کنه تو جو حل نشه چیز درستیه کاملا ولی اینکه کلا از همه چیز بخواد جدا شه از ترس تو جو افتادن چیز غلطیه(فکر کنم دارم بدیهیات می گم) یه جور تعادله و خوب بعضی از ایرانیایی که من میشناسم(بدون توهین به کس خاصی) دقیقا به یکی از این دو ور به طور افراطی کشیده شدن .

    ولی این حرفت رو قبول ندارم. مثلا راجع به رمز نگاری(کلا رمز نگاری کاربرد اصلیش نظامیه دیگه. ولی وقتی یه پروژه ای هست که آدم می دونه تا دو سال دیگه یه چیزی ازش در میاد(چه من توش باشم چه نباشم) خوب به نظرم معلومه من برم یادش بگیرم خوبه. دقیقا همینه که همون آدمام این رو نمی خوان و سر یه سری رشته ها(که دقیقا به همین چیزای نظامی مربوط می شه) اصلا ویزا نمی دن یا به سختی ویزا میدن. یه جورایی فکر می کنم آدم اگه خیلی در این مورد فکر کنه شبیه اپوزیسیونی می شه که انتخابات رو تحریم می کنه و بزرگترین کمک رو با این کارش به گروه محافظه کار می کنه

    پاسخحذف
  11. اون (این که یاد بگیری و بکشی بیرون) اسمش حل شدن تو جریان نیست،
    حل شدن تو جریان معلومه منظورم چیه دیگه، یعنی همونایی که الان تو آی بی ام و یاهو و گوگل ریسرچ کار می کنن، یعنی نمی کشی بیرون

    پاسخحذف
  12. Correct.From my point of view.At least by ignoring some practical noises

    من با این کامنت آخر موافقم(جایی برای بحث ندارم) لا اقل الان ساعت سه و بیست دقیقه صبح

    پاسخحذف