شنبه

خیال خوشی‌

Thıs ıs an exceptıon to what I saıd yesterday

كيست كه بتواند آتش بر كف دست نهد
و با ياد كوههاي پر برف قفقاز خود را سرگرم كند
يا تيغ تيز گرسنگي را با ياد سفره هاي رنگارنگ كند كند
يا برهنه در برف دي ماه فروغلطد
و به آفتاب تموز بينديشد
نه! هيچ كس
هيچ كس چنين خطري رابه چنان خاطره اي تاب نياورد
از آنكه خيال خوبي ها درمان بدي ها نيست
بلكه صد چندان بر زشتي آنها مي افزايد

oh...who can hold the fire on his hand?
by thinking on the frosty cocuses
or cloy the hungry edge of the time
by bare imagination of a feast
or wallow naked in December snow
by thinking on fantastic summer's heat?

نه هرگز،هرگز هيچ كس چنين خطري را به چنان خاطره اي تاب نياورد

از آنكه خيال خوبي ها درمان بدي ها نيست
بلكه صد چندان بر زشتي آنها مي افزايد
صد چندان بر زشتي آنها مي افزايد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر