اولاً: سفر خیلی خوبی بود به پیتسبرگ (و البته دوباره به ان آربر) . فعلا نه قصد نه وقت نگارش شرحی بر سفر ندارم فقط یه تشکر ویژه دارم از امین سیدی که این سفر رو کرد تو پاچم. و یه تشکر مخلوط ازممد رضا برای آبگوشت استثناییش و باز امین سیدی برای اون ایده قلیون (من آخرین باری که به این مار خوش خط و خال دست برده بودم بعد از المپیاد دانشجویی بود حدود نه ماه پیش) . سفر بعد از درس مهمترین کاریه که هر دانشجوی فرنگ نشین باید انجام بده. نمیخوام اینجا مرثیه سرایی کنم که عوضش با homework ها و همچنین مقاله های compressed sensing و علل خصوص موارد مربوط به درس کدینگ حسابی تو این هفته ای که میاد فشار وارد خواهد کرد. ولی خطاب آمده که واثق شو به الطاف حضرت دوست . اگه یه نگاه به این بالا بندازیم میبینیم.
دوماً: امروز سبا جعفرپور (خواهرم ) رفت مکه . اینم اولین سفر خارجی اون میشه. با دوستاش رفتن.امیدوارم به اونم حسابی خوش بگذره.
سوماً: می خوام سه تا آهنگ نسبتا آروم از گروه Nightwish بذارم:
اول یه جوک بگم:
پاسخحذفمعلمه سر کلاس بوده، یه شاگرده اون ته کلاس نشسته بوده، هی به معلمه می گفته: "می کنمت!". خلاصه معلمه شاکی می شه پا می شه می ره پهلو مدیر، می گه: "یه دانش آموز بی تربیت سر کلاس نشسته و داره این حرفو می زنه!" مدیر می گه: "کدوم پدر سوخته ی عوضی ایه که جرات کرده همچین حرفی بزنه؟!" معلم جواب می ده: "حسن". مدیر می گه: "اگه حسنه که می کنه!"
این جوک رو باید تعریف می کردم، الان که نوشتم دیدم خیلی لوس شد. ولی از این که بگذریم، الان محمدرضا گفته که تو ماه می میان اینجا، خلاصه "اگه ممده که میان!" پس تو هم برنامه هاتو ردیف کن که حتماً بیای :)
بذار یه دو روز بگذره! D:
پاسخحذفبرنامه قبلی ره که خودت شاهد بودی از اولش تا بلیط گرفتنش فقط یه ربع طول کشید. حالا برنامه بعدیِم مِریزیم. تو فکر اینم دسته جمعی پاشیم بریم سیاتل. ولی ببین فعلا من دیگه بیخیال این قضایا میشم تا وقتی که قضیه این استاد راهنما فیصله پیدا کنه (تو وضع فعلی سینا جعفرپور رو بهتر از من میدونی دیگه ;) )
جوکه هم خوب آره انصافا معلمه خیلی سوسوله خیلی حال به هم زنه. حقشه !