جمعه

احوالات

کمی سرما خوردم. امشب زود می خوابم . هفته جالبی بود. به رودآیلند رفتیم برای شرکت در یک کنفرانس . با آرش (اسد پور) و محمد (محرمی) اتاق گرفته بودیم. به من خیلی خوش گذشت به خصوص با آهنگای جدید. ملت زیادی رو دیدم ایرانی غیر از ما ها حمید ناظر بود. وهاب(دکتر میررکنی) و دکتر محمد مهدیان رو از نزدیک دیدم.با تقی(دکترحاجی آقایی) هم راجع به کار و آینده و مقداری راجع به کشور دوستیا حرف زدیم.

یه بار سر ناهار با برنارد که یه پسر آلمانیه نشسته بودیم یه نفر کنارم بود اسمش رو پرسیدم گفت یان ورداک. به ذهنم رسید که این اسم بسیار آشناست و اصلا نمی تونستم به یاد بیارم که چرا. گفت پست دکتراست تو ریاضی پرینستون خودمون!ازش راجع به مریم میرزاخانی پرسیدم گفت امسال برکلیه. ازم پرسید از شریفی!!!! گفتم آره.کلا آدم روشنی بود. بعدها یادم اومد که این آدم پارسال تو شریف تو دپارتمانمون تالک داده

سر یه تالک نشسته بودم پیرمردی کنارم نشسته بود به اسمش نگاه کردم شامیر بود رمز نگار معروف!کلا رمز دست این نژاد دوستیاست. الگوریتمو کارای از اینن دست رو می دن به ایرانیا و هندیا چیزای مثل رمز رو خودشون ور می دارن.یکی از این کشور دوستیا که اودد رگو نام داره در زمینه کوانتوم آدم بسیار خفنیه. آدم خیلی با شخصیتی هم هست(اکثر کشور دوستیا این آخری رو ندارن)و مقالات زیادی ضد جنگ هم داره. باهاش تو آسانسور حرف می زدم گفت می خوای با کی کار کنی گفتم بوعاز باراک و چیزی بین رمز و کوانتوم.گفتم خیلی باید بخونم هنوز . گفت آره مخصوصا رمز. هنوز نمی دونم چرا این رو گفت.

کلا فلسفه و سطح کنفرانس با ایران قابل مقایسه نیست.این یه واقعیته که باید بهش پرداخته بشه. اصلا با کنفرانس انجمن کامپیوتر ایران مقایسه هم نمی شه کرد.ارائه های رمز برام خیلی جالب بود.

طبق سنت همیشگیم شب اول گم شدم. هرگز فکر نمی کردم دومین دانشگاهی که تو امریکا برم این دانشگاه قهوه ای باشه(براون) ولی در کل به نظرم دانشگاهش در سطح بهشتی حداکثر هست و اصلا نمی صرفه کسی برا ادامه تحصیل بیاد اینجا(بره کانادا یا حتی اروپا شاید به نفعش باشه)یک پسر هندی که از برکلی مهمونه پرینستون با ما رفت و برگشت.پسر آرومیه و انصافا با شخصیت.ولی زیادی آرومه کلا زندگیش رو مساله حل کردنه.من اینجوری دوست ندارم

در هتل با یه زوج ایرانی ملاقات کردیم. بعدا حسین بهم گفت سلمان(ابوالفتح بیگی) ریاضی کار بوده و در ام آی تی به کوانتوم علاقه مند میشه و الآن شاگرد پیتر شر است.آدم بسیار با ادبی بود و متواضع. در نظر دارم بعدا باهاش کار کنم

محمد محمودی تنها ایرانی بود که ارائه داشت(وهابم بود ولی مال اونارو یه نفر دیگه پرزنت کرد).واقعا برا کارش خیلی تمرین میکرد و وقت میذاشت من اصلا حوصله این کارارو ندارم . چرا؟؟؟

سه شنبه شب برگشتیم و من چهار شنبه ظهر میان ترم کوانتوم داشتم. با کمک کیوان عزیز مفاهیم دستم اومده بود. ظهر بعد از کلاس پیش اومش رفتم برا مید ترم. دو جلسه پیاپی بود که اومش سوتی می داد سر اسپین و من بدون اینکه خودم بدونم سوال می کردم. خیلی بده چون کلا جلسه زیر سوال می رفت. ولی قابل تقدیره که وقتی نمی دونه میره مطالعه می کنه(با وجودیکه معترفم بحث اسپین اصلا به این آدم مربوط نمی شه) و جلسه بعد کامل توضیح می ده.به هر حال میان ترم رو گرفتم . دو سوال اولش محاسبات کوانتومی بود و نسبتا بلد بودم. سوال سوم مکانیک کوانتومی بود. هنوزم عقیده دارم صورتش غلط است. به هر حال با صورت غلط مساله رو بردم جلو(خیلی ایده نداشتم دارم چکار می کنم.صرفا کارای ریاضی مهندسی حصارکی رو تکرار می کردم) و بعد از اون با یه فرض مساله رو بردم جلو و هر چند نه تمیز ولی بالاخره حل شد. در قسمت آخرش اساسا سوتی دادم که مهم نسیت ما دانشحوی تحصیلات تکمیلی هستم الآن دیگه.

هفته آینده تعطیلیم .تعطیلی پاییز نام داره.قدری استراحت و بسیاری جبران وقتهای تلف شده لازمه. روز به روز به رمز و کوانتوم علاقه مند می شم هر چند سویچ به تئوری اونم اینجا واقعا سخته. تو یه بخشایی واقعا عقب میمونم از کسایی که کلا عمرشون تئوری بودن یه قسمتهاییشم دوست ندارم. ولی این دو ارزشش رو داره. طوری که هیچ جایگزینی نمی تونم براش پیدا کنم. کلا هم تو این سمینار به این نتیجه رسیدم که کلا پرینستون به خاطر آی آی اس و آدمهای خفن اونجا و تاکهای مداوم اونجا تو تئوری کلا شاخه

درس هوش مصنوعی رو هم اینجا باب نامی واقعا قشنگ درس می ده. روال کار از کتاب راسله که تو ایرانم داشتیم ولی برای مفاهیم مثالها کاملا ملموسه و آدم درک می کنه(به جای ایتکه اون مثالای بعضا آشغال رو کپی پیست کنن) نکته جالب هم اینکه بعد از گذشت فقط چهار هفته(ثلث ترم) به اندازه کل چیزی که در ایران هوش خواندیم تدریس شد و بعد از آن به مفاهیم به قول استاد درس هوش مصنوعی مدرن(اکثرا یادگیری ماشین) پرداخته می شه

همین

۱ نظر: