چهارشنبه

آفیس دو

من واقعا اعتراف میکنم که برای اولین بار دارم از آهنگ در گلستانه بدون هیچ واسطه ای لذت میبرم. من حتی بای این سرمای کوچکی که خوردم هیچ مشکلی ندارم. هیچ . هیچ. یک غروب ابری بهاری.  یه سر به آفیسم برگشتم. کسی اینجا نیست که بخوام راجع بهش حرفی بزنم. بهمن رفته کنفرانس و خونه خالیه (اینکه دیگه اوج لذائذ انسانیه). دیشب بالاخره حسین رو پایه جیم کردم. ترم چهار هم داره به آخرش میرسه و انبوه پروژه ها و کارها. خوشحالم که یه کار مشترک با هانی گودرزی برداشتیم برا یه درس. ولی خوب قائدتا تا این یک ماه و اندی تا قبل از سفر به شیکاگو و سیاتل حسابی این کارا وقتمون رو پرکنن. فقط به خودم قول دادم که تحت هیچ شرایطی روزی دو ساعت ورزش سنگین رو ترک نکنم. حالا ببینیم چی میشه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر