اینجا در پرینستون هم به سال چهارم که رسیدهایم دیگه دل این دل اون دل سابق نیست. میدونم که میدونید چی دارم میگم.
نکتهی دوم: الان برای اولین بار رفتم به پستای اولیهی این وبلاگ سر زدم! پستایی که تو ایران بودم و نزدیک رفتن. پستایی که وای چقدر بچه بودم!!:دی
"یه درس هوش با رامین داشتم که 25 از 20 شدم .اگه خدا یاری کنه و برم پرینستون باید همین درس رو اونجا بگیرم با یه استادی که میگن خیلی خفنه! و خیلی مودب !!"
خدا یاری کرد! رفتم پرینستون! درس رو گرفتم! درسه رو تیای اش هم شدم! کجایی خیاااام؟؟؟؟؟
نکتهی سوم: بعضيا دوست دارن شبيه به ديگران باشن، بعضي هام دوست دارن تنها باشن. بعضيا سعي مي كنن خودشون رو به گروه ها بچسبونن و روي شباهتاشون با ديگران تاكيد كنن و هي بگن ما فلاني ها اينطوري ايم، ما فلاني ها اونطوري ايم، بعضيام حاضرن براي منحصر به فرد بودن، تمام كسايي كه شبيه به خودشون هستن رو يه جوري از بين ببرن
:))))
پاسخحذفخدا یاری کرد که تی ای شدی ! :)
پاسخحذفخیلی ملموسانه می نویسی...خوشم اومد
پاسخحذفاین نکته سوم که گفتید منو کشت! از بس که خوب نوشتید. من اتفاقی اومدم اینجا و اتفاقی این جمله رو خوندم .ولی خوشحالم امشب قبل از اینکه بخوابم یه جمله خوب خوندم.
پاسخحذف