چهارشنبه

یه نکته مهم

آقا. من یک استاد راهنما اینجا دارم که بعضی وقتا حرفای خوبی میزنه! از جمله اینکه میگه من میدونم تو چیا قدرت رقابت با دیگران رو دارم و تو ندارم. و من احمق نیستم که برم یه کاری بکنم که میدونم توش فلانی من رو راحت رد میکنه . و واقعا هم همینطوریه یعنی چه تو حضور بیست سالش به عنوان مدیر تحقیقات at&t و چه الان تو پرینستون به شدت فایده دیده.

حالا! فکر میکنم هر کسی که ده دقیقه با من دیدار داشته باشه میتونه بفهمه که استعداد من تو فوتبال مثل استعداد یه ماموته تو پرش از خرک! حالا با این حساب اینکه پا میشی تمام بازیا رو میری استرس تیمم داری (نه که حالا امروز روز خودت کم فشار کار و استرس داری) بعدشم از اون ور در حالیکه تمام ملت بریدن کسی حتی فکر اینکه ریسک کنه و بازی کنی رو به سرشم نمیده (چیزی که مطمئنم اگه تیم خارجی بود مثلا تیم دپارتمان رخ نمیداد یا حتی اگه خودم بازیم خوب بود و یه نفر شرایط من رو داشت) با این حساب اینکه پا میشی از کار و زندگیت میزنی بری اونجا صرفا داری با صدای بلند حماقتت رو فریاد میزنی. تازه اگرم تو اون شرایط بری بازی کنی اونوقته که غیر از حماقت یه چیزای دیگه هم داری نشون میدی.

فکر نمیکنم به این زودیا بتونم این قضیه رو فراموش بکنم و حتی واقعا ترجبح میدم یه مدت اصلا ارتبلطی باهاش نداشته باشم چون واقعا یه جور تحقیر نا خواسته بود ولی دست کمش اینه که آدم دیگه پشت دستش رو داغ میکنه از این کارای احمقانه نکنه . اما چیزی که بیشتر حائز اهمیته (به هر حال این قضیه قابل توجیهه تیم نتیجه میخواد به هر قیمتی که شده) اینه که آقا بیخود جو گیر نباید شدن. خیلی چیزا هست که من نمیتونم به خوبی متوسط بقیه (یا حتی اکثریت بقیه) انجام بدم و چیزاییم هست که بقیه نمیتونن مثل من انجامشون بدن. اینجاست که میبینی اگه به صحبت استادت توجه نکنی (به هر دلیلی جاه طلبی - خنده - ایرانی پرستی - دوستات و ...) اونوقت تو یه احمق کاملی و صرفا حقت همین تحقیره . خیلی از دست خودم شاکیم بابت این قضیه. فقط خوبیش این بود که این یادآوری مهم توی این بازیای دوستانه رخ داد و نه تو یه موضوع جدی تر.

پی نوشت: من به هییچ وجه من الوجوه منکر این قضیه نمیشم که آدم باید چند بعدی رشد کنه. ولی نکته اینه که آقا وقتی تو یه چیزی اندازه مگسم استعداد نداری بیخود خودت رو ضایع نکن (یا نتیجش رو ببین).

۳ نظر:

  1. بابا سینا جون بیخیال...
    فوتبال که این حرفا رو نداره...
    ولی دیدی چوبشو آخر خوردی، این همه تو شریف جلو دانشکده ما بازی کردیم... تو نشستی درس خوندی.. آخرش چی شد، رفتی پرینستون بدون اینکه بتونی شوت بزنی D:

    پاسخحذف
  2. فک کنم تو کل این پست همین رو توضیح دادم دیگه نه؟ D:

    پاسخحذف
  3. حالا یه جور دیگه فکرش رو بکن، فاکتور "بقیه " رو از تو مدل بکش بیرون و حسابش را بکن که ایا به خودی خودت از اینکه وسط یک بازی بودی و حالا دو بار هم یه اگدی به توپه زدی حالش را بردی یا نه . . اگه نبردی که هیچ اما اگه خودت حال کردی، کلا نشیمنگاه ناپایدار سایرین . . . .

    پاسخحذف