پنجشنبه

صحبت

از وقتی وبلاگ (کمی) حالت عمومی به خودش گرفته کار من خیلی سخت تر شده.واقعا سخته آدم حتی اینجام یه نقاب (هر چند خیلی خیلی کوچکتر از گذشته) مجبوره به صورتش بزنه. مجبور می شم نوشته هام رو تعدیل کنم. به بیان دیگه مجبور می شم بگذارم عقل(و بعضا مصلحت)به احساس آنیم غلبه کنه. و البته خیلی وقته که یاد گرفتم رمز موفقیت آدمی در همینه(که فقط وقتی عقلش بهش فرمان می ده از زیر نقابش اشک و لبخند بزنه بیرون) ولی خوب واقعا اعتراف می کنم که تو وجدان خودم راضی نیستم از اینکه نوشته هام دیگه نمیتونه به طور کامل حسم رو بیان کنه حسی که یه جا میگه با صدای بلند آهنگ لوز یورسلف(ارجاع به پست های قبلی)رو فریاد بزن و حداقل الان دیگه حداقل دو کلمش رو باید سانسور کنم.صداقت همیشه مخالف عقله مگر اینکه طرف مقابل فوق العاده ذی شعور باشه و برای آدم سایر ثرد پارتی ها هیچ اهمیتی نداشته باشه. ولی بازم من صداقت رو دوست دارم واز رو نوشته حرف نزدن رو حتی اگه تمام مردم به سوتیات بخندن.

نتیجه: به این آهنگ از هیچکس توجه می کنم

اینجا تهرانه یعنی شهری که

هرچی که توش میبینی باعث تحریکه

تحریک روحت تا تو آشغال دونی

می فهمی تو هم آدم نیستی یه آشغال بودی

اینجا همه گرگن می خوای باشی مثل بره

بذار چشم و گوشتو باز کنم من یه ذره

اینجا تهرانه لعنتی شوخی نیستش

خبری از گل و بستنیه چوبی نیستش

اینجا جنگله بخور تا خورده نشی

اینجا نصف عقده این نصف وحشی

اختلاف طبقاتی اینجا بیداد می کنه

روح مردمو زخمی و بیمار می کنه

همه کنار همن فقیره و مایه داره خفن

تو ی تاکسی همه می خوان کرایه ندن

حقیقت روشنه خودتو به اون راه نزن

روشن ترش می کنم پس بمون جا نزن

خدا پاشو من چند سالی باهات حرف دارم

خدا پاشو پاشدی نشو ناراحت از کارم

کجاهاشو دیدی تازه اول کارم

خدا پاشو من یه آشغالم باهات حرف دارم

نمکی با چرخش کناره یه بنزه

هیکل و چرخش با هم کرایه ی بنزه

من و تو و اون بودیم از یه قطره

حالا ببین فاصله ی ماها چقدره

دلیل چرخش زمین نیست جاذبه

پوله که زمینو می چرخونه جالبه

این روزا اول پوله بعد خدا

همه رعیت ارباب کدخدا

بچه می خواد با یتیمی بازی کنه بابا نمیذاره

یتیم لباسش کثیفه چون که فقط یکی داره

همه آگاهیم از این بلایا

حتی فرشته هم نمیاد این ورا تا

نشیم فنا با

همین بلایا

اما کمک نخواستیم اشک بریزه کافیه همین برا ما

آدم مریض حرفامو درک کرد

تموم نکردم حرفامو برگرد

خدا پاشو من چند سالی باهات حرف دارم

خدا پاشو پاشدی نشو ناراحت از کارم

کجاهاشو دیدی تازه اول کارم

خدا پاشو من یه آشغالم باهات حرف دارم

تا حالا شده عاشق دختر بشی؟

می خوام حرف بزنم رک تر بشین

پیش خودت می گی اینه عشق تاریخی

اما دافت با یه بچه مایه داره خواب دیدی

خیره

یادت باشه غیره

خودت بزن قیده

هرچی آدم که کنارت می بینی چون عیبه

یکی هم سن تو سوار ماشینه خدا بهت پوزخند می زنه

می کنی با کینه دعا

که منم می خوام مایه دار باشم عقده رو کنم ترکش

دعا نکن بی اثره نمی کنن درکش

می خوای بخوابی؟ تو بیداری کابوس ببین

بیا با هم به این دنیا فحشه ناموس بدیم

باید کور باشی نبینی تو فخرو هرجا

یا کنار خیابون نبینی فقر و فحشا

خدا بیدار شو یه آشغال باهات حرف داره

نکنه تو هم به فکر اینی که چی صرف داره


لینک دانلود


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر