پنجشنبه

شب شکرگزاری

اینجا الان شب شکرگزاریه (فردا اصلشه) و من بی دلیل دلم برای محرم و نذری و سینه زنی و این مشت چیزایی که تازه تو ایرانم که بودم زیاد طرفشون نرفته بودم تنگ شده.. کلا یهویی هوم سیک شدم به شدت البته زیاد علاقه ایم به رفتن ندارم چون بدتر تو ذوق هوم سیکیم میزنه. میدونین ما آدما کلا یه جورایی بدبختیم. اگه بهشت و جهنمی وجود نداشته باشه که عمرمون کلا به فنا و بیهودگیه. اگه وجود داشته باشه و جهنمی باشیم که کلا محکوم که بدبختی و عذابیم. اگرم بهشتی باشیم اولا که یه ده بیست روز (بگو دو ماه) بعد از اینکه بریم بهشت میخوره تو ذوقمون و همه چیز عادی میشه تازه اگه همون اول نخورده باشه تو ذوقمون. زندگی میشه که توش جای پیشرفت نداره چیزی برای بهتر شدن وجود نداره هدفی جز یه تکرار بی هدف نداره. و با این همه ما در این شب گرانقدر پروردگار را شکرگزاریم به خاطر اینکه حد اقل اینقدر گرسنه 
نیستیم که وقت داریم به این خزعبلات فکر کنیم و بنویسیم بدون دلهره و واهمه. 

۳ نظر:

  1. سینا کلی وقت چک نکرده بودم وب رو.... شکرگزاری اخرت از همه عمیق تر بود

    پاسخحذف
  2. سینا کلی وقت چک نکرده بودم وب رو.... شکرگزاری اخرت از همه عمیق تر بود

    پاسخحذف
  3. سلام سینای عزیز من مطالبی ک در این وبلاگ میذاری رو از اولین پست دنبال کردم واقعا جالب بود تو پسر بسیار باهوشی بودی و حیف حیف ک تو از ایران رفتی. من خیلی دوست دارم یک روز به امریکا بیام و درس بخونم و دانش خودم رو بالا ببرم . من از وبلاگت فهمیدم ک این راه اپلای خیلی سخته خیلییییییییی . امیدوارم روزی ببینمت مخلص تو امیر

    پاسخحذف