دوشنبه

حالا حکایت ماست

من بعضی وقتا و اکثرا یه شنبه شبا با خودم فکر میکنم که یعنی من اینقدر عوض شدم که وقتی یکی از دوستام احتمالا برای باز کردن یه بحث طولانی و در نتیجه ساعتها صحبت کردن و به قولی ری‌یونیون کردن یه مطلب کانتروورشیال مینویسه (مطلبی که به خودی خودش خارج از اهمیت پست شدن در اون وبلاگه) من درجوابش بهش یه لبخند میزنم و میگم آره دوست عزیز من درک میکنم آدما سلیقه‌های مختلف دارند. و بعدش آیدل میشوم!

۱ نظر: