صبح حدود یازده از خواب پا میشم. سریع فیسبوک و اخبار رو چک میکنم ببینم جایی خبری نشده؟ صبحونه نخورده ماشین رو ور میدارم میزنم به سمت کوه (خونهی من توی یک شهری هست به اسم ماونتین ویو و خوب در نتیجه باید یک ماونتینی وجود داشته باشه که این ویوش باشه). جادش باحاله. ماشینم معمولا از آهنگای ناهید و لیلا فروهر و بتی و اینا پر میشه. شاید تک و توکی التون جون هم بذارم. تا یک به قول خودمون یه هایک میکنم و برمیگردم خونه. مادرم جدیدا شدیدا اینترنت باز شده. اکانت فیس بوک ساخته. اسکایپ میکنه و هر از گاهی از این ایمیلهای آیا میدانید که فروارد میکنه. تا دو اینا باهاش با اسکایپ صحبت میکنم معمولا مکالماتی از قبیل نوهی عمهی خالهی پسرعموی بابات هفتهی پیش نامزد کرد و از این قبیل چیزا. به طور موازی هم به چند نفر ایمیل و مسیج میزنم اکثرا کاری و خوب مقداری هم شخصی که اونش بماند. حدود سه میشینم پای ریسرچ (هرکاریش کنی این عادت بد دورهی دانشجویی که تو ویکندام کار کنی ترکم نشد که نشد). پنج ماشین رو ور میدارم سگ چرخ زدن توی کالیفرنیا. معمولا بعد از نیم ساعت به جیم ختم میشه. تو جیم یه بار کلکسیون آهنگایی رو که دوست دارم مرور میکنم. یه رد بولم میزنم به تن که ردبول تنم یه وقت خدایی نکرده کم نشه. حالا دیگه ساعت هفت اینا شده و وقت شامه. انتخاب جاش دیگه خیلی رندمه. هشت و نیم اینا که بشه وقت فیلم دیدنه. اون از انتخاب شام هم رندم تره. البته معمولا تریدی ها در اولویت هستند. امشب رفتم هوگو که خوب خوب بود. وقتی برگردی دیگه یازده شده. تا دوازده سریع خونه رو که توی این یک هفته آثار آشفتگی توش نمایان شده سریع جمع و جور میکنی و بعدش اگه حسش باشه میای و یک وبلاگ نیمه خاک خورده رو مرتب میکنی یک ایمیل مهم دیگه میزنی و کمکم آماده میشی برای یک هفتهی کاری دیگه. این یک یکشنبهی تیپیکال منه. یکشنبهای که البته بدون صدای فرهاد هرگز تکمیل نمیشه.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفجالب بود!
پاسخحذف(ترغیب شدم برم هوگو رو ببینم!)
این نظرات بالایی من بودم ولی بلاگر خراب کاری کرد مجبور شدم حذفشون کنم!
--
عباس محرابیان
ghalame khoobi darin, ta akharsh adam ro mikeshoone
پاسخحذفroozt tipike amma motenave darid
best
khosh be haletun ke kooh darin, kash in waterloo ham masalan mountainloo bud, valla!:D
پاسخحذففقط یکشنبه ها اینجوریه؟ من که هر روز اینجوری شدم، بد بختی گیر کردم، صبح بیدار میشم خیلی معمولی قهوه میخورم ، ت سن فرانسیسکو میرم سر کلاس ، برمیگردم ، میخوابم ، تا صبح فردا، دوباره همین.. ولی آره هایک رو پایم بدجور ، اگه اون نبود که میمردم دیگه.
پاسخحذفجناب سام شما الان در قسمت مینیمم مطلق اون منحنی یو شکلهی معروف هستی. این شتر همهخونهنشینه. فقط وایسا زمان خودش خیلی مساله ها رو حل میکنه (راه دیگهای نیست!(
پاسخحذف