دوشنبه

ابدیت


امروز اخبار یک چیزیو نشون داد که واقعا منقلب شدم. یه حس سرد تمام تنم رو گرفت. برای طر ف خیلی خوشحال بودم اما برای سایرین خیلی.... اصلا نمیتونم عمق حس رو بیان کنم. قبول دارم فیلم شکنجه آدمی رو زیاد دیدم و حتی وقتایی که اعصابم خورده دوست دارم و قبول دارم خیلی چیزا برام مهم نیست ولی اینو نمی تونستم. واقعا دلم می خواست بلند بلند های های گریه کنم. همین الانم که این پست رو دارم می نویسم اشک تو چشامه. نمی دونم دیدین یا نه. یه نفر بود به اسم ایت الله زاده شیرازی که گفته شد پیشکسوت معماری بوده و غیره. با اینش کاری ندارم ولی نکته اینجاست که تلویزیون اول سخنرانیش رو در مراسمی که برای تجلیل ازش برپا شده بود نشون داد. تو چهرش رضایت دیده می شد . با تمام مشکلاتی که این ملت باهاش روبه رو هستند و این عوضیا م هرروز بیشترش می کنن ولی یه برق رضایت نسبی تو چشاش و یه لبخند همراه با خستگی رو لبش بود. و بعد... چند دقیقه بعد درحالی که شخصی مشغول خواندن نامه ای در تقدیر از وی بود.هی... استاد با چشمانی بسته و دهانی نیمه باز به ابدیت شتافت. گفتن که سر صحنه سکته کرده. . هر چند این آدم رو نمیشناسم ولی واقعا دلم می خواست اینجوری می مردم. لطفا برای آمرزشش و آمرزش هممون دعا کنین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر